حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حضرت محمد (ص) -زندگینامه

پیامبر اسلام(ص) همراه با ابوطالب سفری تجاری به شام رفت و با بحیرای نصرانی، که از عالمان مسیحی زمان خود بود، دیدار کرد که او وعده نبوّت حضرت را به عمویشان داد و ایشان را از خطر یهود در مورد نبی مکرم اسلام (ص) مطلع کرد. در مورد شغل پیامبر(ص) گفته‌اند که او به شغل چوپانی که شغل اکثر انبیا بوده است، فعالیت داشته.

ایشان در دوران نوجوانی خود به دلیل امانت داری، به صفت امین مشهور شد و با پذیرفتن سرپرستی کاروان تجاری حضرت خدیجه(س) و نشان دادن لیاقت‌های خود در امر تجارت، باعث شد که سود خوبی به این کاروان حاصل گردد. یکی دیگر از توانمندی ها و نشانه های لیاقت ایشان، حل اختلاف به وجود آمده بین سران قریش بر سر نصب حجرالاسود، که نزدیک بود به جنگی خانگی منجر شود، بود.

حضرت محمد(ص) در تجارت با شریفترین زن قریش، خدیجه کبری، دختر خویلد شرکت کرد و بعد از این مشارکت نظر خدیجه که خواستگارانی بسیار از اشراف داشت، به آن حضرت جلب شد و بعد از آنکه توسط یکی از بستگان تمایل خود را به اطلاع حضرت محمد(ص) رساند، آن حضرت در 25 سالگی با خدیجه کبری ازدواج کرد.

پیامبر(ص) همانند دیگران با سرمایه اندک خود به تجارت می‌پرداخت و در ضمن به امانت داری و پاک دامنی شهرت یافته بود. تخصص در امر تجارت و تعهد شخصیت والای محمد امین(ص)، خدیجه را وا داشت تا برای مدیریت گروه بازرگانی خود، از وی سود جوید که به همین خاطر از محمد امین دعوت به همکاری نمود. خدیجه که زنی تجارت پیشه و ثروتمند و شرافتمند بود، مردان را برای امور بازرگانی اجیر می‌کرد و حقی را به آن‌ها می‌داد. همچنان که گفتیم امانتداری و تخصص محمد امین را شنیده بود به سراغ او فرستاد و از او تقاضا کرد که همراه غلام او ”میسرة» برای تجارت از مکه رهسپار شام گردد، که پیامبر پیشنهاد خدیجه را پذیرفت و به شام رفت. مدیر کاروان خدیجه در این زمان بیست و پنج ساله بود. میسرة نیز در سفر کراماتی را از پیامبر دیده بود که در بازگشت همه وقایع را برای خدیجه بازگو کرد و خدیجه در ازدواج با رسول خدا رغبت نمود. در اینجا بود که علاقه مندی خود را به ازدواج با محمد امین اظهار نمود. پیامبر نیز با عموی خود نزد بزرگ خدیجه رفت و خدیجه را خواستگاری کرد.

تاریخ ازدواج، دو ماه و بیست و پنج روز پس از بازگشت از سفر شام بود. مهریه خدیجه، بیست شتر جوان و خطبه عقد را ابوطالب عموی پیامبر(ص) ایراد کرد. بعد از درگذشت خدیجه کبری، پیامبر با زنان دیگری که اکثراً بیوه بودند ازدواج کرد.پیامبر اکرم(ص) از حضرت خدیجه و نیز از سایر همسران خود صاحب فرزندانی شد اما تنها یادگار پیامبر(ص) بعد از رحلتش حضرت فاطمه زهرا(س) بود.

فرزندان پیامبر اسلام(ص)

مادر تمام فرزندان پیامبر به جز ابراهیم، خدیجه بود. مادر ابراهیم، ماریه قبطیه بود. فرزندان رسول خدا(ص)، به جز حضرت فاطمه(س)، همگی در زمان حیات پیامبر درگذشتند و نسل پیامبر(ص) تنها از طریق فاطمه (س) ادامه یافت. محمد (ص) سه پسر و چهار دختر داشت:

قاسم، نخستین پسر که در کودکی در مکه درگذشت.

زینب، در 8ق در مدینه درگذشت.

Karbala Center for Studies and Research | Homeقبرستان ابوطالب تربت پاک حضرت عبدالمطلب و حضرت خدیجه کبری (س) عکس: حجت الله  یحیایی - ایرناقبرستان ابوطالب- عکس خبری تسنیم | Tasnimمشرق نیوز - عکس/ حال و هوای حجاج در مدینه منورهاولین گروه از حجاج خراسان شمالی به سرزمین وحی اعزام می‌شوند - خبرگزاری مهر  | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency

رقیه، در 2ق در مدینه درگذشت.

ام کلثوم، در 9ق در مدینه درگذشت.

فاطمه (س) در 11ق، در مدینه شهید شد و نسل رسول خدا (ص) تنها از وی باقی ماند.

عبدالله، پس از بعثت در مکه زاده شد و همان جا درگذشت.

ابراهیم، در 10ق در مدینه درگذشت.

زندگینامه حضرت محمد (ص)

معجزاتی که با ولادت پیامبر(ص) اتفاق افتاد

1- ممنوع شدن شیاطین از رفتن به آسمان های هفتگانه و گرفتن خبر.

2- سرنگون شدن همه بت ها.

3- ترک برداشتن کنگره های طاق کسری و فروریختن چهارده کنگره آن.

4- خشک شدن دریاچه ساوه که برای ایرانیان مقدس بود.

5- سرنگون شدن تخت تمام سلاطین عالم و لال شدن آنها در آن روز.

6- باطل شدن سحر، ساحران و جادوی جادوگران و قطع شدن ارتباط کاهنان با همزادان شیطانی آنها.

قرآن کریم بر یتیم بودن پیامبر اسلام(ص) تصریح دارد و منابع تاریخی نیز در این‌باره فراوان است. پدر پیامبر‌(ص)‌، عبدالله فرزند عبدالمطلب و مادرش آمنه دختر وهب و هر دو از قبیلة بزرگ قریش بودند؛ قبیله‌ای که بزرگان آن از نفوذ فراوانی در مکه برخوردار بودند و بیشتر به بازرگانی اشتغال داشتند. عبدالله، چند ماه پس از ازدواج با آمنه، سفری تجاری به شام رفت و هنگام بازگشت، در یثرب درگذشت. برخی سیره‌نویسان، درگذشت عبدالله را چند ماه پس از ولادت محمد (ص) نوشته‌اند. بنابر رسمی که در مکه رایج بود ، محمد (ص) را به زنی به نام حلیمه سپردند تا در فضای ساده و پاک بادیه پرورش یابد. وقتی محمد شش سال و سه ماه (و به قولی چهار سال) داشت، مادرش او را برای دیدار با اقوام و خویشان، به یثرب برد و در بازگشت به مکه، آمنه در ابواء درگذشت و همان‌جا دفن شد. آمنه در وقت درگذشت، 30 ساله بود. محمد(ص) از این پس در کنف حمایت جدش عبدالمطلب قرار گرفت، اما او نیز در 8سالگی وی درگذشت و سرپرستی محمد(ص) بر عهده عمویش ابوطالب گذارده شد.

درون مقبره پیامبر(ص) چگونه است؟ +عکس - پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا پایگاه  اطلاع رسانی دیارمیرزاWho does the single grave in the tomb of Prophet Muhammad belong to? |  Column5 Attempts to Steal the Body of Prophet(P.B.UH) from Madinah

زندگینامه پیامبر اسلام-حضرت محمد (ص)

تولد پیامبر، در ماه «ربیع الاول» بوده، ولى در روز تولد او اختلاف دارند. میان محدثان شیعه معروف است که آن حضرت، در هفدهم ماه ربیع الاول روز جمعه، پس از طلوع فجر چشم به دنیا گشود و در این سال حادثه اصحاب فیل اتفاق افتاد، و میان اهل تسنن نیز این مشهور است که ولادت آن حضرت، در روز دوشنبه دوازدهم همان ماه اتفاق افتاده است

طبق روایات سنت اسلامی، محمّد در مکه و در سالی معروف به عام‌الفیل یا سال فیل که برابر با سال ۵۷۰ میلادی است به دنیا آمد. دانشمندان غربی این تاریخ را حداقل تاریخ تقریبی تولد او به‌شمار می‌آورند و برخی سال ۵۶۸ یا ۵۶۹ را سالی می‌دانند که محمّد، زاده شده‌است.[۱] در این سال که ابرهه می خواست حمله کند و کعبه را نابود کند، به باور مسلمانان، بادستور الهی پرندگان آسمان به نام ابابیل با سنگ هایی که بر منقار داشتند،آنان را هلاک کردند.

اصحاب فیل گروهی بودند که از دیار خود به قصد تخریب کعبه معظمه حرکت کردند، اما خدای تعالی با فرستادن مرغان ابابیل و با ریزش کلوخهای سنگی بر سر آنان هلاکشان نموده

اصحاب از ماده‌ی "صحب" در لغت به معنای ملازم و همراه (انسان، حیوان، مکان یا زمان)[۱] و جمع صاحب می‌باشد.[۲] اصحاب فیل به سپاهى گفته مى‌شود که به فرماندهى اَبرَهه، قصد ویران کردن کعبه را داشتند. ابرهه فرزند صَبّاح، اهل حبشه و از فرمانروایان یمن بود و بر اثر زخمى که در یکى از جنگ‌ها در صورت وى پدید آمد به اَشرَم ملقب شد. کنیه وى را اَبویَکْسوم دانسته‌اند.[۳] او با حیله‌اى، فرمانرواى پیشین یمن، یعنى «اَرباط» را کشت و خود بر جاى او نشست.[۴]

ابرهه از این که کعبه مورد توجه ویژه مردم بود و زیارت آن، قدرت و شوکت مکه را در پى داشت ناخشنود بود و تصمیم گرفت مردم را به جاى مکه، متوجه یمن کند تا سلطه و نفوذ حبشه و امپراتورى روم و تسلط آن‌ها بر همه سرزمین‌هاى عربى مانند مکه بیشتر شود. وى در پى این تصمیم، کلیسایى باشکوه به نام «قُلَّیْس» در صَنعا بنا کرد و از مردم خواست تا به جاى کعبه، به زیارت آن بروند.[۵]

عبدالمطلب پس از شنیدن پیام ابرهه گفت: ما نیز توان جنگ نداریم؛ اما کعبه خانه خدا و خانه خلیل وى حضرت ابراهیم علیه‌السلام است و او خود حرم خویش را حفظ خواهد کرد.[۱۴] سپس عبدالمطلب به ملاقات ابرهه رفت. ابرهه با دیدن سیماى زیبا و ابهت او از تخت به زیر آمد و کنار وى روى زمین نشسته، گفت: خواسته‌ات چیست؟ عبدالمطلب گفت: سپاهیانت 200 شتر از من ربوده‌اند بگو تا باز‌گردانند. ابرهه با آنچه از مقام بزرگ قریش شنیده بود، از این درخواست شگفت‌زده شد و گفت: تصور مى‌کردم از من بخواهى خانه‌اى را که آیین تو و پدران توست، ویران نکنم. عبدالمطلب گفت: من صاحب شتران خویشم و خانه، خود صاحبى دارد که تو را از تعرض به آن باز خواهد داشت. عبدالمطلب پس از بازگشت از نزد ابرهه به مردم مکه فرمان داد شهر را ترک کرده به کوه‌ها و دره‌هاى اطراف پناه برند و خود با تنى چند در مکه ماند. وى حلقه در کعبه را گرفت و با سرودن اشعارى از خداى خانه یارى خواست.[۱۵] پس از آن حلقه خانه را رها کرده به سوى دره‌هاى مکه رفت. گویند زمانى که ابرهه فرمان حمله داد عبدالمطلب یا شخصى به نام نفیل ‌بن ‌حبیب، خود را به فیل جنگى رساند و در گوشش گفت: از ‌حرکت بایست و از جایى که آمده‌اى بازگرد. اینجا سرزمین امن الهى است. ناگهان فیل پیش او زانو زد و هیچ فشارى نتوانست او را به سوى کعبه به ‌حرکت درآورد؛ ولى به هر سوى دیگر که او را باز مى‌گرداندند، شتابان مى‌رفت.[۱۶]

در قرآن یک سوره به آن اختصاص داده و هدف از بیان این واقعه را عبرت گرفتن مردم تصریح نموده و پیامبر خویش را مورد خطاب قرار داده و ‌فرموده: «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ»‌؛[۱۷] آیا ندیدی پروردگارت با فیل سواران [لشکر ابرهه که برای نابودی کعبه آمده بودند] چه کرد؟! این معجزه‌ای مشهود و محسوس، جهت تنبه و عبرت گیری است؛ تا مردم به طاعت و عبادت خدا روی آورند.[۱۸] قرآن کریم چگونگى عذاب آنان را این‌گونه بیان مى‌کند که خداوند دسته‌هایى از پرندگان را با سنگ‌هایى از گِل، به سوى آنان فرستاد تا با آن‌ها اصحاب فیل را هدف قرار داده، نابود کنند: «وَأَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْرًا أَبَابِیلَ × تَرْمِیهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّیلٍ»[۱۹] سپس مى‌فرماید: آن‌ها بر اثر عذاب الهى مانند عَصْف مَأکول (زراعتى که چهارپایان خورده و بر آن سرگین انداخته و لگدمال کرده باشند، برگ پوسیده درختان، خورده‌کاه)[۲۰] شدند: «فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ»[۲۱]

شعر سوره فیل - الگو ایرانی