حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

ماشیح

یهودیان بر خلاف دیگر اقوام که دوران طلایی تاریخ خود را در گذشته‌های تاریک و بسیار دور می‌بینند، به آینده چشم دوخته‌اند و انبیای بنی‌اسرائیل بارها به «روزهای آخر» که هنوز فرا نرسیده است به عنوان دوران اعتلای نهایی و عظمت ملی یهود، اشاره کرده‌اند. امید به آیندة نورانی و مشحون از سعادت در دل عامه مردم، روز به روز نه تنها شدت یافت بلکه به رؤیاهای شگفت انگیزی هم دامن زد. ماشیح (MASHIAH)یا «تدهین شده با روغن مقدس» که از جانب خدا مأمور آغاز این دوران تازه و پر از شگفتی است، محور این آینده است. تلمود، منبع سنت شفاهی یهود، صدها بار به ماشیح و مأموریت او اشاره کرده است.


اعتقاد به ظهور ماشیح، بالطبع هنگام بدبختی‌های ملی قوم یهود شدت می‌یافته است. وقتی که ظلم و تعدی یک دولت فاتح که ملت اسرائیل را به زیر سلطۀ خود داشت، غیر قابل تحمل می‌شد، یهودیان از روی غریزه به پیش گویی‌هایی که در کتاب مقدس دربارۀ ظهور ماشیح شده است، توجه می‌کردند تا در روزهای پر از رنج در برابر شدیدترین سختی‌ها تاب بیاورند و نگذارند یأس و حرمان بر آنها چیره شود.


در اینکه ماشیح داود است یا از نسل او اختلاف است: برخی او را با داود پادشاه یکی می‌دانند و با استناد به آیه «بعد از آن بنی‌اسرائیل برگشته و خداوند خدای خود و داود پادشاه خویش را خواهند طلبید»، می‌گویند: این پادشاه، ماشیح است. اگر او جزو زندگان است اسمش داود است و اگر جزو مردگان است (که بعدا زنده خواهد شد)، نامش داود است.


نشانه‌های پیش از ظهور ماشیح
دردهای زایمان دورۀ ماشیح سخت و شدید خواهد بود.
تاریکی و سیاهی شب، قبل از دمیدن سپیده فزونی می‌یابد.
آشفتگی و فساد در جهان به حد اعلی خواهد رسید و سختی‌های زندگی، غیر قابل تحمل خواهند شد.
جوانان به پیران بی‌احترامی کرده و آنها را خجالت خواهند داد و پیران در جلوی جوانان به پا خواهند ایستاد.

کوشش برای محاسبه و یافتن تاریخ پایان ذلت قوم اسرائیل و ظهور ماشیح، از طرف اکثریت دانشمندان یهود، به شدت تقبیح شده است، چرا که در صورت عدم تحقق، یأس و حرمان را به دنبال خواهد داشت.

آنها (رحمت‌های الاهی) هر بامداد تازه می‌شوند و امامت تو بسیار است (مراثی ارمیا، 23:3) یعنی امانت تو بسیار است برای زنده کردن مردگان 

یهودیانی که لیاقت و امتیازات لازم را کسب نکرده باشند، از پاداش زندگی بعد از مرگ محروم خواهند ماند؛ وفات یافتگان (رفائیم یا کسانی که در آموختن مطالب تورات سستی و کاهلی کنند)، برنخواهند خواست.

خداوند قدرت از بین بردن نقائص را به دلیل آیة: من مجروح کردم و خودم شفا دادم (تثنیه، 39:32) داراست ولی برای آن‌که معاندان نگویند که خداوند در عوض و به جای افرادی که مرده‌اند، افراد دیگری را زنده کرده است، آنها را با نقائص بدنیشان دوباره زنده می‌کند.

موعود مورد انتظار یهودیان "ماشیَح" (مسیح، مسح شده) خوانده می شود، ماشیح لقب پادشاهان قدیم بنی اسرائیل بود، ولی چون لفظ مسیح به  عیسی اطلاق می شود، دانشمندان برای اشاره به مو عود یهود، از واژه "مسیحا" که با توجه به تلفظ لاتینی از روی واژه عبری "ماشیَح"، ساخته شده است، استفاده می کنند

 مسیحیان قائل اند که منجی آنها  "مسیح بن مریم"عیسی مسیح است  خدای متعال او را زنده کرد و به آسمان برد و در آخر دنیا وی را می فرستد تا توسط وی وعده اش را تحقق بخشد.و عیسی مسیح را از نسل داوود طبق کتاب انجیل به عنوان منجی خود میدانند


 و یهودیان هم ماشیح را منجی خود میدانند.

از مهمترین اقدامات داوید

از مهمترین اقدامات داوید، تبدیل اتحاد ضعیف اسباط یهودی به جای مانده از دوران قدیم ، به یک سیستم یکپارچه سیاسی و ملی بود.
او سرزمین مقدس را به 12 منطقه سیاسی- اداری که لزوماً منطبق بر تقسیمات قبیله ای نبود، تقسیم کرد. او همچنین دادگاه دولتی و مدیریت مالی شهرها، ارتش و امور دینی را تشکیل داد. و یک سیستم جمع آوری مالیات را بنا نهاد . داوید ، صندوق عهد را به اورشلیم منتقل کرد (شموئل 2 فصل 3) او مقدمات ساخت معبد بیت المقدس را آماده کرد و حتی شرایط انجام مراسم آن را نیز تدارک دید و کاهن بزرگ (کهن گادول) ر برای نظارت بر کار سایر کاهنین و لاویان منصوب کرد.
"صادوق " و "احی ملخ" از کاهنان اعظم بودند . تا آن زمان لوی ها که در تمام سرزمین متفرق بودند در خدمت اجرای آیین دینی بودند.
داوید، اولین بار پس از دوران رهبری حضرت موسی، به سرشماری رسمی قوم به منظور محاسبات تامین سرباز و اخذ مالیات پرداخت.
کتاب مقدس بیش از سایر پادشاهان بنی اسرائیل ، به شرح و تفصیل زندگی حضرت داوید از زوایای مختلف پرداخته است . داوید از یک سود به عنوان حاکم مقتدر- که گاه دچار ضعف نیز می شود یک سیاستمدار، سردار جنگی و یک مدیر موفق مطرح میشود و از سوی دیگر به عنوان سمبل یک عشق و ایمان مذهبی که در صورتهای مختلف زندگی، از شاعر و سراینده دعاها گرفته تا یک رهبر و قاضی، نمایانگر می شود.

مادر امام زمان عجل الله فرجه از نوادگان حضرت عیسی علیهداستان شماره 1 قطار شماره 123 =================== قطار بهقرآن کریم-سوره ی نمل و ما به قوم ثمود برادرشان

حضرت داود و زن نیازمند

زنى به حضور حضرت داوود (ع) آمد و گفت : اى پیامبر خدا پروردگار تو ظالم است یا عادل؟

داوود (ع) فرمود : خداوند عادلى است که هرگز ظلم نمى کند سپس فرمود : مگر چه حادثه اى براى تو رخ داده است که این سؤال را مى کنى؟

زن گفت : من بیوه زن هستم و سه دختر دارم ، با دستم ریسندگى مى کنم ، دیروز شال بافته خود را در میان پارچه اى گذاشته بودم

و به طرف بازار مى بردم تا بفروشم و با پول آن غذاى کودکانم را تهیه سازم

ناگهان پرنده اى آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد و تهیدست و محزون ماندم و چیزى ندارم که معاش کودکانم را تأمین نمایم .


هنوز سخن زن تمام نشده بود که … در خانه داوود (ع) را زدند ، حضرت اجازه وارد شدن به خانه را داد

ناگهان ده نفر تاجر به حضور داوود (ع) آمدند و هر کدام صد دینار (جمعاً هزار دینار) نزد آن حضرت گذاردند و عرض کردند : این پولها را به مستحقش بدهید.


حضرت داوود (ع) از آن ها پرسید : علت این که شما دسته جمعى این مبلغ را به اینجا آورده اید چیست ؟

عرض کردند : ما سوار کشتى بودیم ، طوفانى برخاست ، کشتى آسیب دید و نزدیک بود غرق گردد و همه ما به هلاکت برسیم

ناگهان پرنده اى دیدیم ، پارچه سرخ بسته اى به سوى ما انداخت ، آن را گشودیم ، در آن شال بافته دیدیم ، به وسیله آن مورد آسیب دیده کشتى را محکم بستیم

و کشتى بى خطر گردید و سپس طوفان آرام شد و به ساحل رسیدیم و ما هنگام خطر نذر کردیم که اگر نجات یابیم هر کدام صد دینار بپردازیم

و اکنون این مبلغ را که هزار دینار از ده نفر ماست به حضورت آورده ایم تا هر که را بخواهى ، به او صدقه بدهى.

حضرت داوود (ع) به زن متوجه شد و به او فرمود : پروردگار تو در دریا براى تو هدیه مى فرستد، ولى تو او را ظالم مى خوانى ؟

سپس ‍ هزار دینار را به آن زن داد و فرمود : این پول را در تأمین معاش کودکانت مصرف کن ، خداوند به حال و روزگار تو ، آگاهتر از دیگران است.

همنشینی بانوی صبور با حضرت داوود (ع) در بهشت

روزی خداوند به حضرت داوود (ع) وحی کرد: «نزد خُلاده دختر اُوس برو و او را به بهشت مژده بده و به او بگو همنشین تو در بهشت خواهد بود.»


حضرت داوود (ع) به این دستور عمل کرد و به در خانه خُلاده رفت و دَر را کوبید. و خُلاده پشت در آمد. همین که در را باز کرد چشمش به حضرت داوود نبی (ع) افتاد عرض کرد: «آیا از سوی خدا درباره من نازل شده است که برای ابلاغ خبر آن به این جا آمده‌ای؟»

حضرت داوود (ع): آری خدا به من وحی کرد و فرمود: تو در بهشت همنشین من هستی.

خُلاده: گویا من را اشتباه گرفته‌ای او من نیستم، شاید همنام من است.

حضرت داوود (ع): خیر او قطعا تو هستی.

خُلاده:‌ ای پیامبر خدا به تو دروغ نمی‌گویم، سوگند به خدا که چنین لیاقتی یافته باشم و همنشین تو در بهشت قرار بگیرم.

حضرت داوود (ع): از امور باطنی خود اندکی با من صحبت کن تا بدانم چگونه است.

خلاده: من یک حالتی دارم که دردی بر من وارد شود و هر زیان و گرسنگی بر من برسد بر آن صبر می‌کنم و از خدا رفع آن را نمی‌خواهم تا خودش برطرف سازد و جای آن درد‌ها و زیان‌ها عوضی از خدا نمی‌خواهم بلکه شکر و سپاس آن را به جا می‌آورم.

حضرت داوود (ع) راز مطلب را دریافت و به او فرمود: «فَبهذا بلغت ما بلغت» تو به خاطر همین خصلت‌ها به آن مقام رسیده‌ای