تولد پیامبر، در ماه «ربیع الاول» بوده، ولى در روز تولد او اختلاف دارند. میان محدثان شیعه معروف است که آن حضرت، در هفدهم ماه ربیع الاول روز جمعه، پس از طلوع فجر چشم به دنیا گشود و در این سال حادثه اصحاب فیل اتفاق افتاد، و میان اهل تسنن نیز این مشهور است که ولادت آن حضرت، در روز دوشنبه دوازدهم همان ماه اتفاق افتاده است
طبق روایات سنت اسلامی، محمّد در مکه و در سالی معروف به عامالفیل یا سال فیل که برابر با سال ۵۷۰ میلادی است به دنیا آمد. دانشمندان غربی این تاریخ را حداقل تاریخ تقریبی تولد او بهشمار میآورند و برخی سال ۵۶۸ یا ۵۶۹ را سالی میدانند که محمّد، زاده شدهاست.[۱] در این سال که ابرهه می خواست حمله کند و کعبه را نابود کند، به باور مسلمانان، بادستور الهی پرندگان آسمان به نام ابابیل با سنگ هایی که بر منقار داشتند،آنان را هلاک کردند.
اصحاب فیل گروهی بودند که از دیار خود به قصد تخریب کعبه معظمه حرکت کردند، اما خدای تعالی با فرستادن مرغان ابابیل و با ریزش کلوخهای سنگی بر سر آنان هلاکشان نموده
اصحاب از مادهی "صحب" در لغت به معنای ملازم و همراه (انسان، حیوان، مکان یا زمان)[۱] و جمع صاحب میباشد.[۲] اصحاب فیل به سپاهى گفته مىشود که به فرماندهى اَبرَهه، قصد ویران کردن کعبه را داشتند. ابرهه فرزند صَبّاح، اهل حبشه و از فرمانروایان یمن بود و بر اثر زخمى که در یکى از جنگها در صورت وى پدید آمد به اَشرَم ملقب شد. کنیه وى را اَبویَکْسوم دانستهاند.[۳] او با حیلهاى، فرمانرواى پیشین یمن، یعنى «اَرباط» را کشت و خود بر جاى او نشست.[۴]
ابرهه از این که کعبه مورد توجه ویژه مردم بود و زیارت آن، قدرت و شوکت مکه را در پى داشت ناخشنود بود و تصمیم گرفت مردم را به جاى مکه، متوجه یمن کند تا سلطه و نفوذ حبشه و امپراتورى روم و تسلط آنها بر همه سرزمینهاى عربى مانند مکه بیشتر شود. وى در پى این تصمیم، کلیسایى باشکوه به نام «قُلَّیْس» در صَنعا بنا کرد و از مردم خواست تا به جاى کعبه، به زیارت آن بروند.[۵]
عبدالمطلب پس از شنیدن پیام ابرهه گفت: ما نیز توان جنگ نداریم؛ اما کعبه خانه خدا و خانه خلیل وى حضرت ابراهیم علیهالسلام است و او خود حرم خویش را حفظ خواهد کرد.[۱۴] سپس عبدالمطلب به ملاقات ابرهه رفت. ابرهه با دیدن سیماى زیبا و ابهت او از تخت به زیر آمد و کنار وى روى زمین نشسته، گفت: خواستهات چیست؟ عبدالمطلب گفت: سپاهیانت 200 شتر از من ربودهاند بگو تا بازگردانند. ابرهه با آنچه از مقام بزرگ قریش شنیده بود، از این درخواست شگفتزده شد و گفت: تصور مىکردم از من بخواهى خانهاى را که آیین تو و پدران توست، ویران نکنم. عبدالمطلب گفت: من صاحب شتران خویشم و خانه، خود صاحبى دارد که تو را از تعرض به آن باز خواهد داشت. عبدالمطلب پس از بازگشت از نزد ابرهه به مردم مکه فرمان داد شهر را ترک کرده به کوهها و درههاى اطراف پناه برند و خود با تنى چند در مکه ماند. وى حلقه در کعبه را گرفت و با سرودن اشعارى از خداى خانه یارى خواست.[۱۵] پس از آن حلقه خانه را رها کرده به سوى درههاى مکه رفت. گویند زمانى که ابرهه فرمان حمله داد عبدالمطلب یا شخصى به نام نفیل بن حبیب، خود را به فیل جنگى رساند و در گوشش گفت: از حرکت بایست و از جایى که آمدهاى بازگرد. اینجا سرزمین امن الهى است. ناگهان فیل پیش او زانو زد و هیچ فشارى نتوانست او را به سوى کعبه به حرکت درآورد؛ ولى به هر سوى دیگر که او را باز مىگرداندند، شتابان مىرفت.[۱۶]
در قرآن یک سوره به آن اختصاص داده و هدف از بیان این واقعه را عبرت گرفتن مردم تصریح نموده و پیامبر خویش را مورد خطاب قرار داده و فرموده: «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ»؛[۱۷] آیا ندیدی پروردگارت با فیل سواران [لشکر ابرهه که برای نابودی کعبه آمده بودند] چه کرد؟! این معجزهای مشهود و محسوس، جهت تنبه و عبرت گیری است؛ تا مردم به طاعت و عبادت خدا روی آورند.[۱۸] قرآن کریم چگونگى عذاب آنان را اینگونه بیان مىکند که خداوند دستههایى از پرندگان را با سنگهایى از گِل، به سوى آنان فرستاد تا با آنها اصحاب فیل را هدف قرار داده، نابود کنند: «وَأَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْرًا أَبَابِیلَ × تَرْمِیهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّیلٍ». [۱۹] سپس مىفرماید: آنها بر اثر عذاب الهى مانند عَصْف مَأکول (زراعتى که چهارپایان خورده و بر آن سرگین انداخته و لگدمال کرده باشند، برگ پوسیده درختان، خوردهکاه)[۲۰] شدند: «فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ». [۲۱]